انسان شایستگی رسیدن به همهی کمالات الهی را دارد و آفریده شده تا خلیفهی خداوند بر روی زمین شود. برای رسیدن انسان به چنین مقامی نیاز است تا در مسیر دین قدم بردارد و در جهت آن رشد کند. در این راه افراد و گروههای مختلفی با انسان همراه هستند و میتوانند به عنوان راهنما، او را در مسیر دین تربیت کنند و به بالا ببرند یا در مسیر غیر دینی او را از مقصد دورتر کنند. مدرسه یکی از این عوامل است که قرار است در این مقاله نقش آن در تربیت دینی دانش آموزان بررسی شود.
بیان مسأله
جامعهی دینی نیاز به تربیت دینی دارد تا افراد در آن استعدادهایشان را شکوفا سازند. شیوهی تربیتی مدرسه بر شخصیت دانش آموزان بسیار مؤثر است. تربیت در همهی ابعاد اعتقادی، عبادی و اخلاقی با توجه به ابعاد وجودی انسان کار ساده ای نیست. لذا لازم است همهی عوامل مؤثر بر تربیت در مدرسه و خارج از آن به طور هماهنگ به تربیت افراد بپردازند. در این نوشتار سعی شده مسئولیت سنگین اجزای مدرسه در برابر تربیت دینی دانش آموزان بیان شود.
اهمیت و ضرورت
فلسفه بعثت انبیا به صراحت کتب آسمانی به ویژه قرآن کریم، سعادت انسان است. در اهمیت تربیت دینی همین بس که صد و بیست وچهار هزار پیامبر مبعوث شدند تا به این مهم بپردازند. همچنین پیامبر اسلام نیز از میان افراد امی برگزیده شده است (جمعه/۲) تا انسان ها به سعادت برسند. در جامعهی امروز مدرسه از جایگاه مهمی در تربیت دانش آموزان برخورداراست و میتواند فعالیت خود را در این زمینه در جهت مثبت و یا منفی به انجام برساند. بنابراین ضروری به نظر میرسد که چگونگی تربیت دینی در مدرسه و آسیبهای احتمالی آن مورد بررسی قرار گیرد.
تربیت دینی
تربیت در ادیان ومکاتب مختف تعاریف گوناگونی دارد اما در حوزه فرهنگ اسلامی برخی گفته اند: «تربیت یعنی انتخاب رفتار و گفتار مناسب، ایجاد شرایط و عوامل لازم و کمک به شخص مورد تربیت تا بتواند استعدادهای نهفته اش را در تمام ابعاد وجود، و به طور هماهنگ پرورش داده، شکوفا سازد و به تدریج به سوی هدف و کمال مطلوب حرکت کند [۱].
«دین مجموعه ای از آموزه های نظری درباره جهان و انسان و آفریدگار این دو و هنجارهای اخلاقی و دستورهای عملی مبتنی بر آن آموزه ها با سه هدف اعتقاد، تخلق و عمل است» [۲].
«تربیت دینی به معنای فراهم كردن زمینه فراگیری و به كار بستن اصول منطقی و فلسفی است، به گونه ای كه در نتیجه آن متربی بتواند مسائل دینی را درك كند و اعتقاداتش به باورهای دینی و عملش به دستورهای آن از روی آگاهی باشد» [۳].
ساختار دین اسلام
از نظر شهید مطهری معارف اسلام (گزارههای معتبر اسلام) عمدتا در سه مقولهی کلی اعتقادات، اخلاقیات و احکام قرار میگیرند [۴]. با توجه به گسترهی اسلام، تربیت اسلامی نیز سه بخش خواهد داشت، تربیت اعتقادی، تربیت اخلاقی و تربیت احکامی (تربیت عبادی و تربیت معاملی)[۵].
تربیت اعتقادی
اعتقادات بخشی از دین اسلام را تشکیل میدهد، از این رو دین داری یک فرد مسلمان در صورتی کامل و پذیرفته است که از نظر اعتقادی کمبودی نداشته باشد (نساء/۱۳۶). دوم اینکه بخشی از کارکردهای مهم دین که امروز بر آن تأکید میشود وابسته به اعتقادات و حاصل آن است. معنا بخشی به زندگی، معنا دادن به درد و رنج هایی مانند تنهایی، احساس ظلم و بی عدالتی و از بین بردن ترس از مرگ، تنها از عهدهی دین بر میآید. سوم اینکه اعتقاد به عقاید اسلامی-شرط لازم نه شرط کافی- برای پایبندی به دیگر دستورات اسلام است. یعنی اگر کسی به این امور اعتقاد نداشته باشد، هیچ گاه به دستورهای اسلام پایبند نخواهد بود. لذا لازم است تربیت اعتقادی مقدم بر تربیت اخلاقی و عبادی باشد [۶].
هدف تربیت اعتقادی سه بخش دارد:۱٫ پرورش شناخت نسبت به خدا، پیامبر، ائمه و معاد. ۲٫ پرورش پذیرش و تسلیم نسبت به خدا، پیامبر، ائمه و معاد ۳٫ پرورش محبت و علاقه نسبت به خدا، پیامبر، ائمه و معاد [۷].
تربیت اخلاقی
مکارم اخلاق از ارزشهای انسانی است که با روح مجرد و ملکوتی او تناسب و سنخیت دارد و تخلق به آنها موجب تکامل نفس و تقرب الی الله و نیل به سعادت اخروی خواهد بود. از طرف دیگر رذایل اخلاقی موجب شقاوت خواهد شد. اخلاق در زندگی فردی و اجتماعی انسان نیز تأثیر به سزایی دارد. سلامت و آرامش روانی هر انسانی تا حد زیادی مربوط به خلق و خوی اوست [۸].
هدف تربیت اخلاقی را میتوان در دو مورد خلاصه کرد:
۱٫ پرورش فضایل و از میان بردن رذایل (پرورش توانایی پایبندی عملی به ارزشهای اخلاقی): آراستن نفس متربی به فضایل و پیراستن آن از رذایل، این توانایی را در متربی ایجاد میکند که در مقام عمل، به ارزشهای اخلاقی پایبند باشد و موانع درونی و بیرونی نتواند او را از پایبندی به ارزش ها منحرف کند [۹].
۲٫ پرورش فهم و تعقل اخلاقی: پرورش فهم و شناخت اخلاقی، از آن رو ارزشمند است که متربی را یاری میکند تا بطور مستقل رفتارهای درست را از نادرست تمیز دهد و وظیفهی اخلاقی خود را در موقعیتهای مختلف باز شناسد. نکتهی دیگر این است که پرورش فضایل و از میان بردن رذایل یا همان توانایی عمل به شناخت اخلاقی بدین معناست که، شخص پس از تشخیص به وظیفهی خود عمل کند و تحت تأثیر بازدارندههای درونی و بیرونی قرار نگیرد [۱۰].
ترببت عبادی
به طور خلاصه بررسی تربیت عبادی از چند جهت ضرورت دارد:نخست آنکه عبادات بخشی از دین اسلام است و بدون تربیت عبادی، تربیت دینی ناقص خواهد بود، دوم آنکه عبادات، رشد دهنده و تقویت کنندهی ایمان و به عبارتی، مکمل ایمان و اعتقادات هستند. سوم آنکه تربیت اعتقادی بدون توجه به عبادت و تربیت عبادی ارزش ندارد، همچنان که درخت میوه ای که به بار ننشیند ارزش ندارد [۱۱].
در بحث تربیت دینی هدف و غایت اصلی تعبد متربی در برابر دستورهای خداوند است، پس صرف شناخت و تحریک عواطف و هیجانات دربارهی خداوند کافی نیست. بلکه اینها مقدمه ای برای ایجاد روحیهی تعبد در متربی است، چنانکه اصل دین و حتی هدف از خلقت جن وانس نیز تعبد در برابر خداوند ذکر شده است [۱۲].
هدف تربیت دینی
از نظر امیر مؤمنان (ع) هدف تربیت دینی، تربیت موحدان به توحید حضوری است، موحدانی که نه تنها به صورت عقلانی، یگانگی خداوند خالق را پذیرفته باشند. بلکه دخالت او را نیز در جهان طبیعی و عالم انسانی باور و حضور مؤثر و فراگیر او را در متن هستی (به ویژه در متن حیات انسانی) با تمام وجود احساس کنند و بر اساس ایمان به «در محضر حق بودن» تقوا پیشه سازند. تربیت دینی علوی در صدد این است که حضور همیشگی و همه جا حق را در ذهن و دل متربی تثبیت کند. این همان ایمان و حق الیقین است. این حق الیقین بالاترین مرحله شناخت به شمار میرود که عشق به معشوق سبب رسیدن به این نوع شناخت میشود. وقتی متربی به این شناخت و احساس دست یافت، در عمل نیز پیوسته مطیع و فرمانبردار خداوند خواهد بود. در حقیقت برای رسیدن به هدف اصلی که توحید حضوری است، سه هدف میانی وجود دارد که بیان آن بر اساس طبقه بندی متخصصان تعلیم و تربیت به این صورت است:۱٫ حیطه شناختی:شناخت خداوند و اعتقاد به اینکه او یگانه وجود مستقل است و انسان، موجودی ربطی و فقیر بالذات و همواره در محضر اوست. ۲٫ حیطهی عاطفی: برانگیختن احساسات و هیجانات متربی و ایجاد وابستگی و عشق به خداوند ۳٫ حیطهی حسی – حرکتی: تعبد در برابر دستورات الهی و تنظیم رفتار بر اساس آن دستورها [۱۳].
رابطهی ابعاد وجودی انسان با تربیت دینی
انسان دارای ابعاد شناختی، عاطفی و رفتاری است. هر یک از این ابعاد در جای خود مهم اند و با این که با هم متفاوت اند اما بر یکدیگر مؤثر و در ارتباط اند. این ابعاد قابلیت رشد و شکوفایی دارند بنابراین لازم است تا در جهت شکوفایی شان تربیت شوند و به کمال برسند. دین اسلام نیز با در نظر گرفتن این ابعاد به تربیت افراد میپردازد و از هیچ کدام غافل نمی شود. آموزشهای دین اسلام سه بخش کلی دارد که شامل اعتقادات، اخلاقیات و احکام است. اعتقادات خود دارای اصول و فروعی هست که پنج اصل آن در اولویت قرار دارد و اعتقاد به آنها واجب است:این اصول توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد هستند که لازمه و مقدمهی پذیرش فروع دین میباشند.
توجه به اخلاق در دین اسلام بسیار زیاد است. چراکه با اخلاق است که زندگی برای فرد و اجتماع زیبا میشود. جامعه ای که افراد در آن مسئولیت خود را نمی شناسند، نسبت به یکدیگر مهربانی ندارند، هرکس به فکر منافع و لذتهای خود است و عدالت را رعایت نمی کنند، جامعه ای دینی نیست. در چنین جامعه ای پیشرفتهای فردی و اجتماعی رخ نخواهد داد. اخلاق دینی و عمل به دستورات خداوند به صورت صحیح و پایدار نشان دهندهی ایمان استوار است و جامعه را پویا میکند و عدالت را در تمام جوانب به ارمغان میآورد. اعمال عبادی در واقع ظواهر دین هستند و نمایانگر باطن زیبای دین. تربیت دینی انسان با توجه به ابعاد شناختی، عاطفی و رفتاری اش میسر است. با توجه به بعد شناختی میتوان به آموزش افراد پرداخت و اطلاعات و آگاهیهای آنان را در رابطه با اصول اعتقادی، اخلاقی و احکام و کلیات قواعد آنها بالا برد. شناخت نیز دارای مراحل و درجاتی است. حفظ کردن معارف دینی به تربیت دینی منجر نمی شود؛ آنچه در مراحل اولیه مهم است، فهم معارف و توانایی کاربرد عملی آنها در زندگی است. با توجه به بعد عاطفی میتوان با برانگیختن احساسات و عواطف افراد، انگیزهی عمل را در آنان ایجاد کرد. آنگاه بعد رفتاری خود را نشان میدهد و فرد در میدان عمل فضایل اخلاقی را در خود پرورش داده و به احکام دین پایبند میشود. اینجاست که به غایت کمال خود رسیده و بندهی مطیع پروردگار میشود که این همان هدف تربیت دینی است.
شخصیت انسان تحت تأثیر عوامل مختلف درونی مثل اراده، فطرت و وراثت و عوامل بیرونی مثل خانواده، مدرسه، رسانه هاو. . . شکل میگیرد. نقش مهم خانواده در عرصهی تربیت دینی فرزندان غیر قابل انکار است اما فرزندان تا سالها در مدرسه که به منزلهی خانوادهی دوم آنان است، عمر سپری میکنند. پس بسیار ضروری است تا به شیوهی صحیح و دینی تربیت شوند. در مدرسه هر جزئی از جمله معلم، کتب درسی، هم کلاسی ها، مدیر و حتی مستخدم مدرسه در ارتباط با دانش آموز قرار دارند بنابراین دور از ذهن نیست که همهی این عوامل بر افکار، گفتار و کردار دانش آموز موثر باشند.
معلم و تربیت دینی دانش آموزان
معلم را میتوان مهم ترین عنصر مدرسه دانست؛ به همین دلیل ویژگیهای معلم و اصولی که لازم است در قبال تربیت دینی دانش آموزان رعایت کند بسیار حساس اند.
تربیت معلم
ویژگی مهمی که در دین برای معلم و مربی آمده است، آغاز تربیت از خود معلم و مربی است. آگاهی از مسائل تربیتی، اساس انتخاب یک فرد برای حرفه معلمی است [۱۴].
دانش آموز از طریق مشاهده و تقلید کردن، به درون معلم میرود و گفتار و رفتارش را الگو قرار میدهد. بنابراین یک معلم برای موفقیت در امر تربیت دینی دانش آموزان باید تربیت را از خود شروع کند. ابتدا خودش نسبت به دین اسلام شناخت کافی و سپس علاقه پیدا کند سپس ایمان و روحیهی تسلیم را در خود قوی و اعتقاداتش را کامل کند. مسلم است که هرگاه شناخت با علاقه همراه شود، انگیزه برای دفع رزایل و به دست آوردن فضایل اخلاقی، فراهم میشود. اینجاست که اخلاق او حسنه میشود و نسبت به انجام دستورات الهی مقید میشود.
اخلاق معلم
اولین و اساسی ترین ویژگی یک مربی، دارا بودن اخلاق اسلامی است. ورود به قلب ها به کمک اخلاق است. با اخلاق نیکو میتوان ایمان را با ساده ترین و دلپذیرترین کلمات در دل دانش آموزان وارد نمود و آنان را با خدای خویش پیوند داد [۱۵].
مطابقت گفتار و کردار
نکته دیگر مطابقت گفتار و کردار معلم است. همه معلمان در فرصت هایی به شاگردان خود پند و اندرز داده و آنان را به رعایت اصول انسانی دعوت میکنند. فقط عده معدودی در این کار موفق اند که گفتارشان با کردارشان یکسان باشد [۱۶].
کسی که اصول اخلاقی را واقعا در ذهن و قلبش قبول داشته باشد، دیگر دلیلی ندارد تا از انجام دستورات الهی احساس خستگی کند یا آنها را بی معنی و بی فایده تصور کند. کسی که اعتقاداتش استوار باشد، حتی آنجا که دلیلی نیابد، وظایف شرعی اش را به درستی انجام میدهد. درصورتی که اعتقادات معلم ضعیف باشد نسبت به دستورات و ظواهر اسلامی سهل انگاری میکند درنتیجه نمی تواند دانش آموزان را به دین دعوت کند در حالی که خودش در عمل به آن پایبند نیست.
محبوبیت معلم
محبوبیت معلم به او این امکان را میدهد تا به آسانی موانع تبدیل باور ذهنی به ایمان قلبی را از میان بردارد و بدین ترتیب، بذر باورهای دینی را در روح و قلب دانش آموز به بار بنشاند. از عوامل مؤثر بر محبوبیت یافتن میتوان دین داری، گشاده رویی، خلق نیک، رفق و مدارا، تواضع، انصاف، زهد و آراستگی ظاهری را نام برد [۱۷].
الگو شدن معلم، نیاز به گرایش دوطرفه بین معلم و دانش آموز دارد. اگر معلم در نظر دانش آموز فردی محبوب و دوست داشتنی باشد، تأثیرش بیشتر است. اگر کسی متخلق به اخلاق الهی باشد، محبتش در دلها جای میگیرد «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّ ا: كسانى كه ایمان آورده و عمل صالح انجام دادهاند خداوند رحمان محبت آنها را در دلها مىافكند» (مریم ۹۶). معلم صبور، با انصاف، عفیف و با تقوا و به دور از رزایل اخلاقی، محبتش را در دلها جای میدهد و در این صورت میتواند راحتتر در دانش آموزان نفوذ کند و به تربیت آنان بپردازد.
مقبولیت معلم
اعتبار معلم به تخصص و وثاقت اوست. مراد از تخصص این است که معلم در موضوع درسی خود از تخصص و آگاهی کافی برخوردار باشد. افزون بر تخصص، وثاقت نیز لازم است، بدین معنا که دانش آموز اطمینان داشته باشد که معلم تنها مطالب درست را بیان میکند [۱۸].
اعتماد دانش آموز به معلم، تأثیر گذاری معلم را بیشتر میکند. اگر معلم در آنچه میگوید تناقض داشته باشد یا در پاسخ به سؤالات دانش آموز، بدون تفکر پاسخ غیر منطقی بدهد، اعتماد دانش آموز از او سلب میشود آگاهی ها، تجارب، تخصص، قدرت تفکر و تعقل و قدرت بیان معلم به اعتبار او میافزاید. بنابراین در تربیت دینی نیز لازم است که معلم تخصص خود را در دین اسلام و آنچه که نیاز است تا به دانش آموز آموزش دهد بالا ببرد تا در پاسخ به سؤالات دینی دانش آموزان درمانده نشود و پاسخی بی منطق و از سر جهالت به دانش آموز ندهد. اگر معلم در آموزش هایش جانب حق را نگه ندارد و برای اثبات یک مبحث دینی، سخن ناحقی به زبان آورد، آنگاه دانش آموزان به او بی اعتماد شده وممکن است حتی باعث دین گریزی آنان شود. علاوه بر ویژگیهای شخصیتی معلم، نحوهی ارتباط او با دانش آموز و اصولی که در تربیت دینی دانش آموزان بکار میگیرد بسیار مهم اند.
اصول تربیت
منظور از اصول تربیت مبنا و ملاک کار و عمل شاگرد و مربی میباشد که در ضمن عمل در حین آموختن و هدایت کردن، هم آموزگار و هم شاگرد را به کار میآیند [۱۹].
محبت و مهرورزی
اساسا تحقق امر تربیت منوط به ایجاد پیوند عاطفی بین مربی و متربی میباشد. ابراز محبت مربی، به دلبستگی متربی جهت میدهد. هنگامی که شیفتگی متربی به مربی ایجاد شد میتوان زمینهی التزام عمل فرد را به انجام امور فراهم کرد [۲۰].
با توجه به اینکه انسان دارای ابعاد شناختی، عاطفی و رفتاری است، توجه به این ابعاد ضروری است. بعد شناختی انسان با آموزش دادن رشد میکند اما این آموزش در صورتی منجر به رفتار دینی در دانش آموز میشود که انگیزه ای برای عمل کردن وجود داشته باشد. منظور از این انگیزه همان شناخت ذهنی و باور قلبی و محبت و علاقه نسبت به اصول اعتقادی، اخلاقی و احکام است. یکی از عوامل ایجاد ایمان، گرایش دو طرفه و پیوند عاطفی بین مربی و متربی است. با این جاذبه راه معلم برای الگو شدن بازتر میشود. محبت معلم نسبت به شاگردش نه از روی تظاهر، بلکه به عنوان یک انسان در مسیر هدایت، موجب میشود تا دانش آموز نیز نسبت به او حس محبت و علاقه پیدا کند و او را الگو قرار دهد، چرا که علاقه به یک شخصیت موجب پیروی از او میشود وبالعکس تنفر از یک شخصیت موجب دوری از او و حتی تنفر از آنچه به آن امر میکند و به آن اعتقاد دارد، میشود.
رعایت اعتدال
هر حرکت و فعل تربیتی باید بر اعتدال استوار باشد و از حد وسط بیرون نرود و به افراط و تفریط کشیده نشود تا حرکتی مطلوب باشد. آیین تربیتی دین به اعتدال در هر امری فرا میخواند و مجموعهی قوانین، مقررات و آداب دینی به گونه ای است که مردمانی متعادل تربیت شوند [۲۱].
در تمامی مراحل تربیت دانش آموزان به سمت قلهی دین، همواره باید به این اصل توجه داشت که جانب تعادل رعایت شود. چراکه ظرفیت و توانایی انسانها متفاوت است. باید به زمینههای قبلی هر فرد توجه داشت؛مثلا محیط هایی که فرد در آن قرار داشته ویا میزان درک و استعداد ذهنی و روحی دانش آموز برای پذیرش معارف اسلامی. متناسب با ظرفیت دانش آموزان، باید آموزش ها، شیوهی بیان و انتظارات را طبقه بندی کرد. اگر انتظارات و آموزش ها بالاتر از حد توان و درک دانش آموز باشد باعث دلسردی و خستگی دانش آموز میشود و در نتیجه از ادامهی راه باز میماند. از طرف دیگر اگر آموزش ها، توقعات و تشویق و تنبیه پایینتر از سطح دانش آموزباشد، تأثیرات لازم را نخواهد داشت و زمینهی تربیت اعتقادی، اخلاقی و عبادی را فراهم نمی کند.
حفظ حریت و آزادگی متربی
از آنجایی که انسان دارای نیروی عقل، اراده و اختیار است، قطعا در مقام انتخاب گری و التزام عملی در امر تربیت دینی نباید او را به اکراه وادار کرد. در شکل سلبی، آزادی یعنی:انجام فعالیتهای آزادانه باعث میشود استعدادهای متربی شکوفا گردد و مربی شناخت بیشتری از متربی به دست آورد. در شکل ایجابی آزادی یعنی: متربیان بتوانند در سایهی روشنایی عقل خویش، با کنترل تمایلات نفسانی، راه درست را بیابند [۲۲].
خداوند انسان را با عقل و اختیار آفرید تا خودش مسیر مستقیم را انتخاب کند و به واسطهی انتخابش به کمال برسد. در واقع عملی موجب سعادت است که با آگاهی، علاقه و با عقل و اختیار انجام شده باشد. تحمیل عقاید شخصی به دانش آموز یا مجبور کردن او به انجام عبادات و رعایت اخلاقیات در چارچوب قوانین، موجب دل سردی و حتی تنفر او از دین خواهد شد. چراکه دین را مانع آزادی و شادمانی خود میبیند. این حق دانش آموز است که عقاید خود را بیان کند و رفتار خود را تا حدی که به جامعه صدمه وارد نکند آزادانه انجام دهد. بدین وسیله معلم بر شیوهی نگرش و عقاید او آگاهی مییابد و در صورت وجود شبهه و تفکرات اشتباه، بهتر میتواند آن را بازسازی کند.
زمینه سازی
ایجاد آمادگی در کودکان از نظر روحی روانی و عاطفی نسبت به عبادت ضروری است. این اصل افزون بر تأکید نسبت به عبادات، باعث آمادگی پذیرش و انجام تکالیف شرعی و همچنین جلوگیری از کم توجهی کودکان نسبت به مسائل عبادی میشود. بر اساس اصل آماده سازی ضروری است پیش از آنکه احکام و اعمال عبادی در حق کودکان به مرحلهی وجوب برسد، زمینههای رویارویی صحیح با احکام و اعمال عبادی را در آنان ایجاد کرد [۲۳].
معلم نمی تواند یکباره دانش آموزان را به خواندن نماز یا حفظ حجاب وادار کند. زیرا امور عبادی مستلزم زمینههای قبلی است. در صورتی که کودکان یا نوجوانان در خانواده این آمادگی را پیدا نکرده باشند، لازم است به صورت تدریجی شرایطی فراهم شود تا برخی اعمال عبادی را انجام دهد و آنان را لمس کند. سپس کمی بیشتر آنان را با احکام آشنا کرده و از فواید و آثار آنها برایشان گفته شود تا کم کم در آنان انگیزه ایجاد شود. گرچه این زمینه سازی ها باید در خانواده و از سن کودکی انجام گیرد اما در صورت سهل انگاری خانواده، معلم تا حدی میتواند آن را جبران کند.
حفظ کرامت متربی
تکریم منزلت موجب مصونیت فرد در برابر لغزشهای اخلاقی و زمینههای اعتماد به نفس را در افراد فراهم میکند [۲۴].
انسان موجد شگفت انگیزی است. خداوند انسان را گرامی داشته و اورا بر بسیاری از مخلوقات برتری داده است و دنیا را مسخر او گردانیده است (اسری/۷۰). بنابراین معلوم میشود که چه مقام والایی دارد که شایستهی چنین لطفی شده است. از همین رو نیز لازم است معلم همواره جایگاه دانش آموزان را بزرگ بدارد تا به وسیلهی کرامتشان از لغزش و سر خوردگی مصون بمانند.
توجه به عزت نفس متربی
عزت آن حالتی است در انسان که نمی گذارد مغلوب کسی گردد. اگر فرد با عزت رشد یابد و تربیت شود به حالتی دست مییابد که پیوسته و در هر حالتی استوار است. تربیتی که بنیادش بر ایجاد عزت در آدمیان باشد، تربیتی است که در تحکیم و تثبیت شخصیت انسانی آنها و حفظ ایشان در برابر وسوسه ها، موفق خواهد بود [۲۵].
انسان کریم شایستهی این است که عزتش حفظ و تقویت شود. انسان عزیز ترس را به دل خود راه نمی دهد و بازیچهی دست هرکسی نمی شود. دانش آموز اگر به عزت نفس برسد و با عزت نفس به تربیت دینی دست پیدا کنددیگر شخصیتی سست نخواند داشت و تحت تأثیر عوامل محیطی و رفتار و گفتار اطرافیان دست از اعتقادات و و اخلاق و عبادتش بر نمی دارد. معلم با فراهم کردن زمینهی بروز تواناییهای دانش آموز زمینهی عزت نفس او را فراهم میآورد.
تفکر و تعقل
انسان هم باید در سطح شناخت هم در سطح عمل، عقل ورزی پیشه کند. تلاشهای شناختی باید به نحوی کنترل شود که از کج روی در اندیشیدن مصون بماند و به شناخت صحیح در امر مورد نظر راه یابند [۲۶].
پس از اینکه انسان با دلایل استوار به شناخت صحیحی از دین اسلام برسد و نسبت به آن علاقه و پذیرش قلبی پیدا کند، آنگاه در شرایط مختلف به وسیلهی تفکر و تعقل، راه صحیح را مییابد. تفکر و تعقل موجب میشود تا حق از باطل تشخیص داده شود و گفتار و کردار از روی بصیرت نه از روی تعصب و هوس باشد. در مدرسه نیز لازم است معلم و دانش آموز تفکر و تعقل را پیشهی خود کنند. معلم با تعقل سخن بیهوده بر زبان نمی آورد و عملی مخالف با عقایدش انجام نمی دهد که باعث سردرگمی و انحراف دانش آموز شود. تعقل و تفکر نیز باید به دانش آموز آموزش داده شود چراکه همیشه افراد دانا در کنار او نیستند تا صحیح و غلط را به او نشان دهند. دانش آموز پس از آنکه قواعد کلی را در زمینههای اصول عقاید و اخلاق را یاد گرفت، میتواند با تفکر و تعقل در اکثر مواقع صحیح و غلط را از یکدیگر باز شناسد و تصمیم گیریهای صحیحی داشته باشد. این امر در مواردی دربارهی مسایل احکام شرعی نیز صادق است. کسی که اهل تعقل است ظاهر انسان ها را ملاک و شاخص تربیت و راه خود قرار نمی دهد بلکه به اصول و قواعد کلی مراجعه میکند.
نظارت و مراقبت
منظور از تربیت از راه مراقبت این است که فرد را به لحاظ عقیدتی و اخلاقی و آمادگیهای عاطفی و اجتماعی و پیگیری مستمر در محیط تعلیم و تربیت همواره زیر نظر داشته باشیم و از حال او غفلت نکنیم [۲۷].
در هر کاری نیاز به نظارت هست تا افراد دچار خطا نشوند و صحیح عمل کنند. نظارت معلم بر دانش آموز باعث میشود که در صورت بروز هر گونه خطا و یا سستی در مسیر تربیت دینی، سریعا به کمک او رفته و یاری و راهنمایی اش کند. بدون نظارت و مراقبت احتمال دارد فرد در مسیر تربیت دینی، از ادامهی را بازماند یا راههای اشتباه را بپیماید. افراط در نظارت موجب میشود دانش آموز احساس کند هیچ آزادی ندارد و در نتیجه اعمالش را با اکراه انجام میدهد و در صورتی که نظارت مستمر و با کیفیت انجام نگیرد، کار ساز نخواهد بود.
برنامههای درسی و تربیت دینی دانش آموزان
برنامه درسی معمولاً شناخت ها، دانش ها، نگرش ها، ارزش ها و رفتارهای ویژه را به دانش آموزان القاء میکند. اگر در برنامه درسی مدارس آموزشهای دینی جایی نداشته باشد و تنها به تربیت علمی و حرفه ای دانش آموزان توجه شود، این تصور به دانش آموزان القاء میشود که دین و آموزههای دینی حتی به اندازه حرفه هایی مانند نجاری و بنایی ارزش ندارد. از سوی دیگر ممکن است مدارس به تربیت دینی بپردازند، ولی اولاً: برخی ابعاد دین راآموزش میدهند و ثانیاً: تربیت دینی را به چشم امری فرعی و کم اهمیت بنگرند. در این صورت، این تصور در دانش آموزان ایجاد میشود که این امری بسیار کم اهمیت است و تنها برای رفع تکلیف باید به آن پرداخت [۲۸].
از میان کتابهای درسی، کتابهای دین و زندگی اهمیت بالاتری دارند. وجود تنوع در مطالب کتاب دین و زندگی، استفاده از آثار نویسندگان و متفکران اصیل و مشورت کردن با خود دانش آموزان برای انتخاب مطالب درسی دینی، میتواند این اطمینان را به دانش آموزان بدهد که به هیچ وجه، هدف از کلاس دینی، تحمیل پاره ای از آموزههای از پیش تعین شده نیست. در این رابطه میتوان از دانش آموزان نظر سنجی کرد. وجود چند نوع کتاب تدوین شده میتواند دایره انتخاب دانش آموزان را وسیعتر سازد؛ به طوری که به کتاب دینی به منزله یک کتاب مقدس بنگرند. و آن را کتابی نپندارند که پر از مسائل قدیمی است که در دنیای امروز کاربردی ندارد. همچنین عدم آشنایی برنامه ریزان و مؤلفان کتب دینی با دین پژوهیهای معاصر و تغییر و تحولات نوینی که در عرصه دین پژوهی صورت گرفته است، یکی دیگر از آسیبهای جدی در برنامه ریزی و محتوای آموزشی است [۲۹].
به محتوای کتب درسی برنامهی درسی آشکار نیز گفته میشود. برنامه درسی از قبل طراحی شده و طبق آن و در همان حد به دانش آموز، آموزش داده میشود. کتب درسی نیز مانند یک معلم عمل میکنند و به آموزش دانش آموز در جهت اهداف از پیش تعیین شده میپردازند. به نظر میرسد برخی کتب درسی از مفاهیم تربیتی خالی است و با دین و تربیت دینی ارتباطی ندارند و این تصور در ذهن همگان است که وظیفهی تربیت دانش آموزان تنها به عهدهی معلم دینی و کتب دینی و قرآن است. خالی بودن سایر کتب درسی از مفاهیم تربیتی آسیب زاست، چراکه این تصور را در دانش آموز ایجاد میکند که، دین جدا از سایر علوم و جنبههای زندگی است و به همین دلیل است که امروزه با مهجوریت دین روبرو شده ایم و دین جدا از سیاست، اقتصاد، پزشکی و. . . دیده میشود. دروس تاریخ، ریاضی، فارسی و. . . اگر فقط به آموزش علمی و حرفه ای دانش آموزان بپردازد و در آن صحبتی از دین، تربیت دینی و ابعاد آن نباشد، در نظر دانش آموز نیز این امور کم اهمیت جلوه میکند. توجه ناقص به آموزههای دینی و یا عدم ارتباط صحیح مطالب درس با آموزههای دینی، نیز آسیب زاست. اگر مطالب کتب درسی به گونه ای باشد که مطالب تخصصی اش به شیوه ای منطقی با همهی ابعاد دین هماهنگ و مرتبط باشد، و علاوه بر آموزش علوم پایه، به تربیت اعتقادی، اخلاقی و عبادی دانش آموزان بپردازد، موجب میشود تا راه برای تربیت دینی هموارتر شود. این هدف مشارکت سایر معلمان را نیز میطلبد.
کتب دین و زندگی و قرآن فرصت و ظرفیت بیشتری در القاء مفاهیم دینی دارند. بنابراین میتوانند در تربیت دینی دانش آموزان تخصصیتر عمل کنند. ادبیات سنگین کتب دینی موجب خشکی درس میشود. تنوع مباحث در کتب دینی از خشکی آن میکاهد. توجه به نیازهای دانش آموزان و علایق آنان به مباحث و استفاده از نظرات آنان در طراحی دروس، امری هوشمندانه است. ارائهی الگو از شخصیتهای دینی و متفکران بزرگ وشناخته شده که مورد قبول دانش آموزان است میتواند اعتماد آنان به مطالب را بیشتر و اهمیتش را آشکار کند. حفظ تعاریف و پیام آیات نمی تواند باعث تربیت دینی شود. ارائهی آگاهی در زمینهی اعتقادات، اخلاقیات و احکام با رعایت اعتدال و به طور منطقی شناخت دانش آموزان را بالا میبرد. القاء مفاهیمی مانند محبت و خشم الهی، عدل الهی، حقیقت و راستی پیامبر اکر (ص) و ائمه (ع) باعث برانگیختن احساسات دانش آموز و ایجاد محبت به اصول اعتقادی، اخلاقی و احکام میشود که در نتیجهی آن پذیرش قلبی یا ایمان در دانش آموز ایجاد میشود.
گروه دوستان و هم سالان و تربیت دینی
گروه دوستان و همسالان از چند راه بر رفتار، نگرش و شخصیت فرد تأثیر میگذارند. نخست از راه الگو دادن، از نظر ماسن فرد با دیدن رفتار و گفتار دوستان خود تلاش میکند رفتار و گفتار خود را نیز با آنها همانند کند. دوم از طریق تقویت یا تنبیه، در تحقیق آتش پور، گروه دوستان و همسالان بوسیله تقویت یا تنبیه بر رفتار فرد تأثیر میگذارد. رفتاری را که گروه تقویت کند، در فرد تثبیت میشود و رفتاری را که گروه تأیید نکند و وی را به سبب آن مسخره یا طرد کند، انجام نمی دهد. سوم از راه ارزشیابی فعالیتهای فرد از طرف گروه که فعالیتهای هر یک از اعضاء، توسط گروه ارزیابی و به آنها بازخورد داده میشود. این بازخوردها در فرد تأثیر گذاشته و رفتار و نگرش او را تحت تأثیر قرار میدهد. . به علاوه، گروه دوستان و همسالان منبع اطلاعات نیز هستند [۳۰].
معمولا هر کسی هنگام انتخاب دوست و همراه به سراغ هم سن و سالان خود میرود چراکه آنان را با افکار و ویژگیهای خود هماهنگتر میبیند. دانش آموزان نیز بیشتر با هم سن و سالان خود ارتباط دارند. خاطراتشان را تعریف میکنند دربارهی فیلمهای تلویزیون با یکدیگر صحبت میکنند و از خلق و خوی یکدیگر بهره میبرند. دانش آموزان همرنگ شدن با گروه دوستان و هم کلاسی ها را بیشتر دوست دارند و هرگاه رفتار خاصی را از دوستان خود ببینند که باعث جلب توجه یا محبوبیت آنان شود از آن تقلید میکنند. نوع بازخورد دوستان و تشویق یا تنبیه یک رفتار بر دانش آموز اثر میگذارد. اگر عکس العمل دانش آموزان در برابر یک رفتار مثبت باشد و آن رفتار را تأیید و تشویق کنند موجب تقویت و تکرار آن رفتار میشود. درغیر این صورت ترک آن عمل را به همراه خواهد داشت. چراکه دانش آموز دوست ندارد موقعیت و احترام خود را در میان دوستان و هم کلاسی ها از دست بدهد بنابراین نگرش ها و رفتار خود را با جمع هماهنگ میکند. مثلا اگر دانش آموز به سبب شرکت در نماز جماعت مدرسه مورد تشویق دوستان قرار گیرد او به نماز خواندن ادامه خواهد داد و در صورتی که دوستانش او را به سبب نماز خواندن مسخره کنند و این کار را برای خود نمایی تلقی کنند، انگیزهی دانش آموز سست میشود و احتمالا دیگر در نماز جماعت شرکت نمی کند. اینجاست که ایمان و تعقل به کمک دانش آموز میآید. اگر شناخت و باور قلبی دانش آموز نسبت به دین توسط معلم و کتب درسی پرورش یافته باشد، درخت ایمان به بار مینشیند و متربی پس از تشخیص وظیفهی خود در این شرایط خاص، عمل صالح را انتخاب و انجام میدهد.
معلم، کتب درسی و گروه دوستان و هم کلاسی ها میتوانند باعث دین گریزی دانش آموزان شوند.
در بررسی آسیب شناسی تربیت دینی لازم است به عوامل مؤثر بر تربیت توجه شود. خانواده پایههای تربیت را در کودک میسازد. ارزشهای خانواده و راهکارهایی که خانواده در تربیت دینی دانش آموزان استفاده میکند، در صورتی که صحیح، با رعایت اصول و مطابق با آموزههای دین باشد، منجر به تربیت دینی و در غیر این صورت، غیر مفید است. اعتقادات خشک و بی منطق پدر و مادر نمی تواند نسل جدید را که در دنیای پر از شبهات و حملهی انواع گروههای ضد دین قرار دارند، قانع کند. بنابراین او به سراغ منابع دیگری میرود تا خلأ خود را پر کند و جواب سؤالاتش را بگیرد.
اگر خانواده فرزندان را به شیوهی غیر دینی تربیت کند، با آموزههای دینی که احیاناً از طرف مدرسه به آنان القا میشود، در تعارض خواهد بود و دانش آموز دچار سردرگمی میشود. این دانش آموزان معمولا افکار و رفتار خانواده را با خود به مدرسه برده و خواسته یا ناخواسته به سایرین نیز منتقل میکند. بنابراین تحولاتی درنوع ارزشهای سایر دانش آموزان به وجود میآید.
عکس این قضیه نیز امکان پذیر است، یعنی ارزشهای خانواده دینی و ارزشهای مدرسه غیر دینی باشد. این تعارض آسیب زاست. معلمان در وهلهی اول الگوی دانش آموزان اند و در مرحلهی بعد به عنوان یک مربی تربیتی به شیوههای مختلف ایفای نقش میکنند. پس لازم است که اصول تربیت را رعایت کنند. تربیت اشتباه یا الگو برداری دانش آموز از یک شخصیت غیر دینی، شخصیتی از دانش آموز میسازد که دینی نیست.
کتابهای درسی اگر به ابعاد تربیت و ابعاد وجودی مخاطبان توجه نداشته باشد یا اصول تربیتی در آن رعایت نشود، غیر مفید و حتی مخرب اند. کتاب هایی که لحن سنگین و نا زیبا دارند، متناسب با سن دانش آموزان طراحی نشده اند، مسائل دینی را به شیوهی صحیح تبیین نکرده اند و به طور ناقص به تربیت دینی مبادرت میکنند، تربیتی دینی را در دانش آموزان ایجاد نخواهند کرد.
دانش آموزان الگوها و آموزه ها را از نهادهای مختلف اجتماعی مثل خانواده، مدرسه، محیط معاشرت، رسانه ها و. . . مشاهده میکنند و در نهایت یکی از روش ها یا ترکیبی از آنان را میپذیرند. انتخاب الگوی غیر دینی یا دریافت ارزشها از افراد متفاوت که برخی دینی و برخی غیر دینی اند شخصیت فرد را متناقض میسازد که قطعا دینی نیست.
نتیجه
تربیت دینی یعنی فعالیتهای منظم و منطقی جهت تربیت ابعاد وجودی انسان در قالب دین به گونه ای که متربی به اصول عقاید، اخلاق و احکام شناخت و ایمان پیدا کند و این شناخت منجر به عمل پایدار در او شود. در این صورت به هدف تربیت دینی یعنی عبادت و بندگی خداوند خواهد رسید.
انسان دارای ابعاد شناختی، عاطفی و رفتاری میباشد. برای تربیت صحیح لازم است به این ابعاد توجه شود تا امر تربیت آسانتر و نتیجه، قطعیتر باشد.
تربیت دینی دارای ابعاد اعتقادی، اخلاقی و عبادی است. اعتقادات پایههای عمل هر فرد را تشکیل میدهند. اخلاق و عبادات در واقع نتیجهی اعتقادی است که همراه با شناخت و ایمان باشد. بنابراین پرداختن معلم و کتب درسی به ابعاد تربیت دینی، ضروری است. شیوهی اثر گذاری دانش آموزان بر یکدیگر نیز با درگیر کردن ابعاد انسان یعنی تأثیر بر شناخت ها و احساسات فرد است که در نتیجهی آن رفتار فرد متناسب با ارزشهای القا شده تغییر میکند.
معلمان میتوانند در جهت افزایش شناخت دانش آموزان نسبت به آموزههای دین نقشهای الگویی و آموزشی داشته باشند. این آموزش در صورتی کارساز خواهد بود که در همهی زمینههای شناختی، احساسی و عملی انجام گیرد. ویژگیهای معلم مانند تربیت دینی، اخلاق نیک، مطابقت گفتار و کردار، محبوبیت و مقبولیت او در نفوذ او در دانش آموزان تأثیر مثبت دارد. علاوه بر الگو بودن و آموزش دادن در صورتی که معلم اصول تربیت را به کار گیرد، میتوان گفت وظیفهی خود را به عنوان یک مربی انجام داده است. محبت به دانش آموز دین را برای او زیبا میکند و علاقه و انگیزهاش را بیشتر. زمینهسازی و شروع تدریجی، راه را برای دانش آموز هموارتر میکند. رعایت اعتدال در تمامی مراحل تربیت پیشرفت متربی را مداوم و آسان خواهد کرد. حفظ حریت و آزادگی دانش آموز، موجب میشود تا معلم شناخت بیشتر از او به دست آورد و دانش آموز نیز حس اجبار و اکراه در انجام امور نداشته باشد و در سایهی عقل خویش استعدادهایش را شکوفا کند. گرامی داشت شخصیت دانش آموز، عزت نفس را به دنبال خواهد داشت و عزت نفس او را از لغزش ها و وسوسههای افراد نااهل باز میدارد. نظارت و مراقبت مستمر از دانش آموز باید در تمام مراحل وجود داشته باشد تا تلاشهای معلم و دانش آموز به نتیجه برسد.
همکاری و هماهنگی تمام معلمان و به کارگیری اصول تربیت ضروری است. هماهنگی و هم عقیده بودن همهی معلمان ضمن تأیید حق بودن دین اسلام موجب یاد آوری و تکرار آموزه ها نیز میشود. در صورتی که معلمان در جهت تربیت دینی دانش آموزان با یکدیگر همانگ نباشند یا اصول تربیت را به درستی بکار نگیرند، موجب تنفر دانش آموز از دین میشود.
کتب درسی نیز مانند یک معلم هستند. ارائهی الگوها، استفاده از مطالب متنوع و نظرات شخصیت ها و مباحثی که دانش آموزان بیشتر به آن علاقه دارند، به شرطی که در جهت تربیت دینی باشد، غنی و مفید خواهد بود. در کتب درسی تربیت اعتقادی، اخلاقی و عبادی باید با توجه به ابعاد وجودی انسان صورت بگیرد تا منجر به تربیت دینی شود. تعارض در ارزشهای کتب درسی، عدم توجه همهی کتب به آموزههای دینی، متناسب نبودن متون با علایق دانش آموزان، به کار نگرفتن ابعاد و اصول تربیت و عدم توجه به ابعاد شناختی، عاطفی و رفتاری دانش آموزان، موجب آسیب به تربیت دینی دانش آموزان خواهد شد.
گروه همسالان و دوستان از طریق ارائهی الگو، تشویق و تنبیه، ارزیابی رفتارهای اعضاء و مبادلهی اطلاعات بر ارزشهای یکدیگر اثر میگذارند. دانش آموزانی که ارزشهای دینی در آنها نهادینه شده است، به تربیت دینی سایر دانش آموزان کمک کرده و دانش آموزانی که ارزشهایشان ضد دینی است موجب آسیب به تربیت دینی سایر دانش آموزان میشوند.
تعارض در آموزههای معلم، کتب درسی و دوستان موجب آسیب به تربیت دینی دانش آموزان میشود. همچنین تعارض در شیوهی تربیتی مدرسه و خانواده و سایر نهادهای اجتماعی، موجب سردرگمی دانش آموز و در نهایت آسیب به تربیت دینی او میشود.
پیشنهادهای کاربردی
پیشنهاد به آموزش و پرورش
۱٫ استفاده از دبیران مؤمن و آگاه به مبانی دینی ۲٫ برگزاری دورههای آموزش ضمن خدمت جهت افزایش معلومات معلمان در زمینه تربیت دینی ۳٫ برگزاری دورههای ضمن خدمت جهت آشنایی با اصول تربیت دینی دانش آموزان.
پیشنهاد به مدیران مدرسه
۱٫ برگزاری جلسات انجمن اولیاءو مربیان و دعوت از مشاوران مجرب برای آموزش چگونگی تربیت دینی به خانواده ها. ۱٫ نظارت بر اخلاق، رفتار و شیوهی آموزش معلمان و برگزای جلسات با آنان جهت یادآوری، تذکر و بررسی عملکرد آنان.
یشنهاد به معلمان
۱٫ افزایش مطالعات و تواناییهای خود برای تربیت بهتر دانش آموزان. ۲٫ توجه به ابعاد وجودی انسان و بکارگیری این ابعاد در تربیت اعتقادی، اخلاقی و عبادی دانش آموزان. ۳٫ ارتباط مباحث درسی با معارف دینی و جبران ناگفتههای کتاب. ۴٫ تغییر شیوهی ارزشیابی درانسان شایستگی رسیدن به همهی کمالات الهی را دارد و آفریده شده تا خلیفهی خداوند بر روی زمین شود. برای رسیدن انسان به چنین مقامی نیاز است تا در مسیر دین قدم بردارد و در جهت آن رشد کند. در این راه افراد و گروههای مختلفی با انسان همراه هستند و میتوانند به عنوان راهنما، او را در مسیر دین تربیت کنند و به بالا ببرند یا در مسیر غیر دینی او را از مقصد دورتر کنند. مدرسه یکی از این عوامل است که قرار است در این مقاله نقش آن در تربیت دینی دانش آموزان بررسی شود.
بیان مسأله
جامعهی دینی نیاز به تربیت دینی دارد تا افراد در آن استعدادهایشان را شکوفا سازند. شیوهی تربیتی مدرسه بر شخصیت دانش آموزان بسیار مؤثر است. تربیت در همهی ابعاد اعتقادی، عبادی و اخلاقی با توجه به ابعاد وجودی انسان کار ساده ای نیست. لذا لازم است همهی عوامل مؤثر بر تربیت در مدرسه و خارج از آن به طور هماهنگ به تربیت افراد بپردازند. در این نوشتار سعی شده مسئولیت سنگین اجزای مدرسه در برابر تربیت دینی دانش آموزان بیان شود.
اهمیت و ضرورت
فلسفه بعثت انبیا به صراحت کتب آسمانی به ویژه قرآن کریم، سعادت انسان است. در اهمیت تربیت دینی همین بس که صد و بیست وچهار هزار پیامبر مبعوث شدند تا به این مهم بپردازند. همچنین پیامبر اسلام نیز از میان افراد امی برگزیده شده است (جمعه/۲) تا انسان ها به سعادت برسند. در جامعهی امروز مدرسه از جایگاه مهمی در تربیت دانش آموزان برخورداراست و میتواند فعالیت خود را در این زمینه در جهت مثبت و یا منفی به انجام برساند. بنابراین ضروری به نظر میرسد که چگونگی تربیت دینی در مدرسه و آسیبهای احتمالی آن مورد بررسی قرار گیرد.
تربیت دینی
تربیت در ادیان ومکاتب مختف تعاریف گوناگونی دارد اما در حوزه فرهنگ اسلامی برخی گفته اند: «تربیت یعنی انتخاب رفتار و گفتار مناسب، ایجاد شرایط و عوامل لازم و کمک به شخص مورد تربیت تا بتواند استعدادهای نهفته اش را در تمام ابعاد وجود، و به طور هماهنگ پرورش داده، شکوفا سازد و به تدریج به سوی هدف و کمال مطلوب حرکت کند [۱].
«دین مجموعه ای از آموزه های نظری درباره جهان و انسان و آفریدگار این دو و هنجارهای اخلاقی و دستورهای عملی مبتنی بر آن آموزه ها با سه هدف اعتقاد، تخلق و عمل است» [۲].
«تربیت دینی به معنای فراهم كردن زمینه فراگیری و به كار بستن اصول منطقی و فلسفی است، به گونه ای كه در نتیجه آن متربی بتواند مسائل دینی را درك كند و اعتقاداتش به باورهای دینی و عملش به دستورهای آن از روی آگاهی باشد» [۳].
ساختار دین اسلام
از نظر شهید مطهری معارف اسلام (گزارههای معتبر اسلام) عمدتا در سه مقولهی کلی اعتقادات، اخلاقیات و احکام قرار میگیرند [۴]. با توجه به گسترهی اسلام، تربیت اسلامی نیز سه بخش خواهد داشت، تربیت اعتقادی، تربیت اخلاقی و تربیت احکامی (تربیت عبادی و تربیت معاملی)[۵].
تربیت اعتقادی
اعتقادات بخشی از دین اسلام را تشکیل میدهد، از این رو دین داری یک فرد مسلمان در صورتی کامل و پذیرفته است که از نظر اعتقادی کمبودی نداشته باشد (نساء/۱۳۶). دوم اینکه بخشی از کارکردهای مهم دین که امروز بر آن تأکید میشود وابسته به اعتقادات و حاصل آن است. معنا بخشی به زندگی، معنا دادن به درد و رنج هایی مانند تنهایی، احساس ظلم و بی عدالتی و از بین بردن ترس از مرگ، تنها از عهدهی دین بر میآید. سوم اینکه اعتقاد به عقاید اسلامی-شرط لازم نه شرط کافی- برای پایبندی به دیگر دستورات اسلام است. یعنی اگر کسی به این امور اعتقاد نداشته باشد، هیچ گاه به دستورهای اسلام پایبند نخواهد بود. لذا لازم است تربیت اعتقادی مقدم بر تربیت اخلاقی و عبادی باشد [۶].
هدف تربیت اعتقادی سه بخش دارد:۱٫ پرورش شناخت نسبت به خدا، پیامبر، ائمه و معاد. ۲٫ پرورش پذیرش و تسلیم نسبت به خدا، پیامبر، ائمه و معاد ۳٫ پرورش محبت و علاقه نسبت به خدا، پیامبر، ائمه و معاد [۷].
تربیت اخلاقی
مکارم اخلاق از ارزشهای انسانی است که با روح مجرد و ملکوتی او تناسب و سنخیت دارد و تخلق به آنها موجب تکامل نفس و تقرب الی الله و نیل به سعادت اخروی خواهد بود. از طرف دیگر رذایل اخلاقی موجب شقاوت خواهد شد. اخلاق در زندگی فردی و اجتماعی انسان نیز تأثیر به سزایی دارد. سلامت و آرامش روانی هر انسانی تا حد زیادی مربوط به خلق و خوی اوست [۸].
هدف تربیت اخلاقی را میتوان در دو مورد خلاصه کرد:
۱٫ پرورش فضایل و از میان بردن رذایل (پرورش توانایی پایبندی عملی به ارزشهای اخلاقی): آراستن نفس متربی به فضایل و پیراستن آن از رذایل، این توانایی را در متربی ایجاد میکند که در مقام عمل، به ارزشهای اخلاقی پایبند باشد و موانع درونی و بیرونی نتواند او را از پایبندی به ارزش ها منحرف کند [۹].
۲٫ پرورش فهم و تعقل اخلاقی: پرورش فهم و شناخت اخلاقی، از آن رو ارزشمند است که متربی را یاری میکند تا بطور مستقل رفتارهای درست را از نادرست تمیز دهد و وظیفهی اخلاقی خود را در موقعیتهای مختلف باز شناسد. نکتهی دیگر این است که پرورش فضایل و از میان بردن رذایل یا همان توانایی عمل به شناخت اخلاقی بدین معناست که، شخص پس از تشخیص به وظیفهی خود عمل کند و تحت تأثیر بازدارندههای درونی و بیرونی قرار نگیرد [۱۰].
ترببت عبادی
به طور خلاصه بررسی تربیت عبادی از چند جهت ضرورت دارد:نخست آنکه عبادات بخشی از دین اسلام است و بدون تربیت عبادی، تربیت دینی ناقص خواهد بود، دوم آنکه عبادات، رشد دهنده و تقویت کنندهی ایمان و به عبارتی، مکمل ایمان و اعتقادات هستند. سوم آنکه تربیت اعتقادی بدون توجه به عبادت و تربیت عبادی ارزش ندارد، همچنان که درخت میوه ای که به بار ننشیند ارزش ندارد [۱۱].
در بحث تربیت دینی هدف و غایت اصلی تعبد متربی در برابر دستورهای خداوند است، پس صرف شناخت و تحریک عواطف و هیجانات دربارهی خداوند کافی نیست. بلکه اینها مقدمه ای برای ایجاد روحیهی تعبد در متربی است، چنانکه اصل دین و حتی هدف از خلقت جن وانس نیز تعبد در برابر خداوند ذکر شده است [۱۲].
هدف تربیت دینی
از نظر امیر مؤمنان (ع) هدف تربیت دینی، تربیت موحدان به توحید حضوری است، موحدانی که نه تنها به صورت عقلانی، یگانگی خداوند خالق را پذیرفته باشند. بلکه دخالت او را نیز در جهان طبیعی و عالم انسانی باور و حضور مؤثر و فراگیر او را در متن هستی (به ویژه در متن حیات انسانی) با تمام وجود احساس کنند و بر اساس ایمان به «در محضر حق بودن» تقوا پیشه سازند. تربیت دینی علوی در صدد این است که حضور همیشگی و همه جا حق را در ذهن و دل متربی تثبیت کند. این همان ایمان و حق الیقین است. این حق الیقین بالاترین مرحله شناخت به شمار میرود که عشق به معشوق سبب رسیدن به این نوع شناخت میشود. وقتی متربی به این شناخت و احساس دست یافت، در عمل نیز پیوسته مطیع و فرمانبردار خداوند خواهد بود. در حقیقت برای رسیدن به هدف اصلی که توحید حضوری است، سه هدف میانی وجود دارد که بیان آن بر اساس طبقه بندی متخصصان تعلیم و تربیت به این صورت است:۱٫ حیطه شناختی:شناخت خداوند و اعتقاد به اینکه او یگانه وجود مستقل است و انسان، موجودی ربطی و فقیر بالذات و همواره در محضر اوست. ۲٫ حیطهی عاطفی: برانگیختن احساسات و هیجانات متربی و ایجاد وابستگی و عشق به خداوند ۳٫ حیطهی حسی – حرکتی: تعبد در برابر دستورات الهی و تنظیم رفتار بر اساس آن دستورها [۱۳].
رابطهی ابعاد وجودی انسان با تربیت دینی
انسان دارای ابعاد شناختی، عاطفی و رفتاری است. هر یک از این ابعاد در جای خود مهم اند و با این که با هم متفاوت اند اما بر یکدیگر مؤثر و در ارتباط اند. این ابعاد قابلیت رشد و شکوفایی دارند بنابراین لازم است تا در جهت شکوفایی شان تربیت شوند و به کمال برسند. دین اسلام نیز با در نظر گرفتن این ابعاد به تربیت افراد میپردازد و از هیچ کدام غافل نمی شود. آموزشهای دین اسلام سه بخش کلی دارد که شامل اعتقادات، اخلاقیات و احکام است. اعتقادات خود دارای اصول و فروعی هست که پنج اصل آن در اولویت قرار دارد و اعتقاد به آنها واجب است:این اصول توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد هستند که لازمه و مقدمهی پذیرش فروع دین میباشند.
توجه به اخلاق در دین اسلام بسیار زیاد است. چراکه با اخلاق است که زندگی برای فرد و اجتماع زیبا میشود. جامعه ای که افراد در آن مسئولیت خود را نمی شناسند، نسبت به یکدیگر مهربانی ندارند، هرکس به فکر منافع و لذتهای خود است و عدالت را رعایت نمی کنند، جامعه ای دینی نیست. در چنین جامعه ای پیشرفتهای فردی و اجتماعی رخ نخواهد داد. اخلاق دینی و عمل به دستورات خداوند به صورت صحیح و پایدار نشان دهندهی ایمان استوار است و جامعه را پویا میکند و عدالت را در تمام جوانب به ارمغان میآورد. اعمال عبادی در واقع ظواهر دین هستند و نمایانگر باطن زیبای دین. تربیت دینی انسان با توجه به ابعاد شناختی، عاطفی و رفتاری اش میسر است. با توجه به بعد شناختی میتوان به آموزش افراد پرداخت و اطلاعات و آگاهیهای آنان را در رابطه با اصول اعتقادی، اخلاقی و احکام و کلیات قواعد آنها بالا برد. شناخت نیز دارای مراحل و درجاتی است. حفظ کردن معارف دینی به تربیت دینی منجر نمی شود؛ آنچه در مراحل اولیه مهم است، فهم معارف و توانایی کاربرد عملی آنها در زندگی است. با توجه به بعد عاطفی میتوان با برانگیختن احساسات و عواطف افراد، انگیزهی عمل را در آنان ایجاد کرد. آنگاه بعد رفتاری خود را نشان میدهد و فرد در میدان عمل فضایل اخلاقی را در خود پرورش داده و به احکام دین پایبند میشود. اینجاست که به غایت کمال خود رسیده و بندهی مطیع پروردگار میشود که این همان هدف تربیت دینی است.
شخصیت انسان تحت تأثیر عوامل مختلف درونی مثل اراده، فطرت و وراثت و عوامل بیرونی مثل خانواده، مدرسه، رسانه هاو. . . شکل میگیرد. نقش مهم خانواده در عرصهی تربیت دینی فرزندان غیر قابل انکار است اما فرزندان تا سالها در مدرسه که به منزلهی خانوادهی دوم آنان است، عمر سپری میکنند. پس بسیار ضروری است تا به شیوهی صحیح و دینی تربیت شوند. در مدرسه هر جزئی از جمله معلم، کتب درسی، هم کلاسی ها، مدیر و حتی مستخدم مدرسه در ارتباط با دانش آموز قرار دارند بنابراین دور از ذهن نیست که همهی این عوامل بر افکار، گفتار و کردار دانش آموز موثر باشند.
معلم و تربیت دینی دانش آموزان
معلم را میتوان مهم ترین عنصر مدرسه دانست؛ به همین دلیل ویژگیهای معلم و اصولی که لازم است در قبال تربیت دینی دانش آموزان رعایت کند بسیار حساس اند.
تربیت معلم
ویژگی مهمی که در دین برای معلم و مربی آمده است، آغاز تربیت از خود معلم و مربی است. آگاهی از مسائل تربیتی، اساس انتخاب یک فرد برای حرفه معلمی است [۱۴].
دانش آموز از طریق مشاهده و تقلید کردن، به درون معلم میرود و گفتار و رفتارش را الگو قرار میدهد. بنابراین یک معلم برای موفقیت در امر تربیت دینی دانش آموزان باید تربیت را از خود شروع کند. ابتدا خودش نسبت به دین اسلام شناخت کافی و سپس علاقه پیدا کند سپس ایمان و روحیهی تسلیم را در خود قوی و اعتقاداتش را کامل کند. مسلم است که هرگاه شناخت با علاقه همراه شود، انگیزه برای دفع رزایل و به دست آوردن فضایل اخلاقی، فراهم میشود. اینجاست که اخلاق او حسنه میشود و نسبت به انجام دستورات الهی مقید میشود.
اخلاق معلم
اولین و اساسی ترین ویژگی یک مربی، دارا بودن اخلاق اسلامی است. ورود به قلب ها به کمک اخلاق است. با اخلاق نیکو میتوان ایمان را با ساده ترین و دلپذیرترین کلمات در دل دانش آموزان وارد نمود و آنان را با خدای خویش پیوند داد [۱۵].
مطابقت گفتار و کردار
نکته دیگر مطابقت گفتار و کردار معلم است. همه معلمان در فرصت هایی به شاگردان خود پند و اندرز داده و آنان را به رعایت اصول انسانی دعوت میکنند. فقط عده معدودی در این کار موفق اند که گفتارشان با کردارشان یکسان باشد [۱۶].
کسی که اصول اخلاقی را واقعا در ذهن و قلبش قبول داشته باشد، دیگر دلیلی ندارد تا از انجام دستورات الهی احساس خستگی کند یا آنها را بی معنی و بی فایده تصور کند. کسی که اعتقاداتش استوار باشد، حتی آنجا که دلیلی نیابد، وظایف شرعی اش را به درستی انجام میدهد. درصورتی که اعتقادات معلم ضعیف باشد نسبت به دستورات و ظواهر اسلامی سهل انگاری میکند درنتیجه نمی تواند دانش آموزان را به دین دعوت کند در حالی که خودش در عمل به آن پایبند نیست.
محبوبیت معلم
محبوبیت معلم به او این امکان را میدهد تا به آسانی موانع تبدیل باور ذهنی به ایمان قلبی را از میان بردارد و بدین ترتیب، بذر باورهای دینی را در روح و قلب دانش آموز به بار بنشاند. از عوامل مؤثر بر محبوبیت یافتن میتوان دین داری، گشاده رویی، خلق نیک، رفق و مدارا، تواضع، انصاف، زهد و آراستگی ظاهری را نام برد [۱۷].
الگو شدن معلم، نیاز به گرایش دوطرفه بین معلم و دانش آموز دارد. اگر معلم در نظر دانش آموز فردی محبوب و دوست داشتنی باشد، تأثیرش بیشتر است. اگر کسی متخلق به اخلاق الهی باشد، محبتش در دلها جای میگیرد «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّ ا: كسانى كه ایمان آورده و عمل صالح انجام دادهاند خداوند رحمان محبت آنها را در دلها مىافكند» (مریم ۹۶). معلم صبور، با انصاف، عفیف و با تقوا و به دور از رزایل اخلاقی، محبتش را در دلها جای میدهد و در این صورت میتواند راحتتر در دانش آموزان نفوذ کند و به تربیت آنان بپردازد.
مقبولیت معلم
اعتبار معلم به تخصص و وثاقت اوست. مراد از تخصص این است که معلم در موضوع درسی خود از تخصص و آگاهی کافی برخوردار باشد. افزون بر تخصص، وثاقت نیز لازم است، بدین معنا که دانش آموز اطمینان داشته باشد که معلم تنها مطالب درست را بیان میکند [۱۸].
اعتماد دانش آموز به معلم، تأثیر گذاری معلم را بیشتر میکند. اگر معلم در آنچه میگوید تناقض داشته باشد یا در پاسخ به سؤالات دانش آموز، بدون تفکر پاسخ غیر منطقی بدهد، اعتماد دانش آموز از او سلب میشود آگاهی ها، تجارب، تخصص، قدرت تفکر و تعقل و قدرت بیان معلم به اعتبار او میافزاید. بنابراین در تربیت دینی نیز لازم است که معلم تخصص خود را در دین اسلام و آنچه که نیاز است تا به دانش آموز آموزش دهد بالا ببرد تا در پاسخ به سؤالات دینی دانش آموزان درمانده نشود و پاسخی بی منطق و از سر جهالت به دانش آموز ندهد. اگر معلم در آموزش هایش جانب حق را نگه ندارد و برای اثبات یک مبحث دینی، سخن ناحقی به زبان آورد، آنگاه دانش آموزان به او بی اعتماد شده وممکن است حتی باعث دین گریزی آنان شود. علاوه بر ویژگیهای شخصیتی معلم، نحوهی ارتباط او با دانش آموز و اصولی که در تربیت دینی دانش آموزان بکار میگیرد بسیار مهم اند.
اصول تربیت
منظور از اصول تربیت مبنا و ملاک کار و عمل شاگرد و مربی میباشد که در ضمن عمل در حین آموختن و هدایت کردن، هم آموزگار و هم شاگرد را به کار میآیند [۱۹].
محبت و مهرورزی
اساسا تحقق امر تربیت منوط به ایجاد پیوند عاطفی بین مربی و متربی میباشد. ابراز محبت مربی، به دلبستگی متربی جهت میدهد. هنگامی که شیفتگی متربی به مربی ایجاد شد میتوان زمینهی التزام عمل فرد را به انجام امور فراهم کرد [۲۰].
با توجه به اینکه انسان دارای ابعاد شناختی، عاطفی و رفتاری است، توجه به این ابعاد ضروری است. بعد شناختی انسان با آموزش دادن رشد میکند اما این آموزش در صورتی منجر به رفتار دینی در دانش آموز میشود که انگیزه ای برای عمل کردن وجود داشته باشد. منظور از این انگیزه همان شناخت ذهنی و باور قلبی و محبت و علاقه نسبت به اصول اعتقادی، اخلاقی و احکام است. یکی از عوامل ایجاد ایمان، گرایش دو طرفه و پیوند عاطفی بین مربی و متربی است. با این جاذبه راه معلم برای الگو شدن بازتر میشود. محبت معلم نسبت به شاگردش نه از روی تظاهر، بلکه به عنوان یک انسان در مسیر هدایت، موجب میشود تا دانش آموز نیز نسبت به او حس محبت و علاقه پیدا کند و او را الگو قرار دهد، چرا که علاقه به یک شخصیت موجب پیروی از او میشود وبالعکس تنفر از یک شخصیت موجب دوری از او و حتی تنفر از آنچه به آن امر میکند و به آن اعتقاد دارد، میشود.
رعایت اعتدال
هر حرکت و فعل تربیتی باید بر اعتدال استوار باشد و از حد وسط بیرون نرود و به افراط و تفریط کشیده نشود تا حرکتی مطلوب باشد. آیین تربیتی دین به اعتدال در هر امری فرا میخواند و مجموعهی قوانین، مقررات و آداب دینی به گونه ای است که مردمانی متعادل تربیت شوند [۲۱].
در تمامی مراحل تربیت دانش آموزان به سمت قلهی دین، همواره باید به این اصل توجه داشت که جانب تعادل رعایت شود. چراکه ظرفیت و توانایی انسانها متفاوت است. باید به زمینههای قبلی هر فرد توجه داشت؛مثلا محیط هایی که فرد در آن قرار داشته ویا میزان درک و استعداد ذهنی و روحی دانش آموز برای پذیرش معارف اسلامی. متناسب با ظرفیت دانش آموزان، باید آموزش ها، شیوهی بیان و انتظارات را طبقه بندی کرد. اگر انتظارات و آموزش ها بالاتر از حد توان و درک دانش آموز باشد باعث دلسردی و خستگی دانش آموز میشود و در نتیجه از ادامهی راه باز میماند. از طرف دیگر اگر آموزش ها، توقعات و تشویق و تنبیه پایینتر از سطح دانش آموزباشد، تأثیرات لازم را نخواهد داشت و زمینهی تربیت اعتقادی، اخلاقی و عبادی را فراهم نمی کند.
حفظ حریت و آزادگی متربی
از آنجایی که انسان دارای نیروی عقل، اراده و اختیار است، قطعا در مقام انتخاب گری و التزام عملی در امر تربیت دینی نباید او را به اکراه وادار کرد. در شکل سلبی، آزادی یعنی:انجام فعالیتهای آزادانه باعث میشود استعدادهای متربی شکوفا گردد و مربی شناخت بیشتری از متربی به دست آورد. در شکل ایجابی آزادی یعنی: متربیان بتوانند در سایهی روشنایی عقل خویش، با کنترل تمایلات نفسانی، راه درست را بیابند [۲۲].
خداوند انسان را با عقل و اختیار آفرید تا خودش مسیر مستقیم را انتخاب کند و به واسطهی انتخابش به کمال برسد. در واقع عملی موجب سعادت است که با آگاهی، علاقه و با عقل و اختیار انجام شده باشد. تحمیل عقاید شخصی به دانش آموز یا مجبور کردن او به انجام عبادات و رعایت اخلاقیات در چارچوب قوانین، موجب دل سردی و حتی تنفر او از دین خواهد شد. چراکه دین را مانع آزادی و شادمانی خود میبیند. این حق دانش آموز است که عقاید خود را بیان کند و رفتار خود را تا حدی که به جامعه صدمه وارد نکند آزادانه انجام دهد. بدین وسیله معلم بر شیوهی نگرش و عقاید او آگاهی مییابد و در صورت وجود شبهه و تفکرات اشتباه، بهتر میتواند آن را بازسازی کند.
زمینه سازی
ایجاد آمادگی در کودکان از نظر روحی روانی و عاطفی نسبت به عبادت ضروری است. این اصل افزون بر تأکید نسبت به عبادات، باعث آمادگی پذیرش و انجام تکالیف شرعی و همچنین جلوگیری از کم توجهی کودکان نسبت به مسائل عبادی میشود. بر اساس اصل آماده سازی ضروری است پیش از آنکه احکام و اعمال عبادی در حق کودکان به مرحلهی وجوب برسد، زمینههای رویارویی صحیح با احکام و اعمال عبادی را در آنان ایجاد کرد [۲۳].
معلم نمی تواند یکباره دانش آموزان را به خواندن نماز یا حفظ حجاب وادار کند. زیرا امور عبادی مستلزم زمینههای قبلی است. در صورتی که کودکان یا نوجوانان در خانواده این آمادگی را پیدا نکرده باشند، لازم است به صورت تدریجی شرایطی فراهم شود تا برخی اعمال عبادی را انجام دهد و آنان را لمس کند. سپس کمی بیشتر آنان را با احکام آشنا کرده و از فواید و آثار آنها برایشان گفته شود تا کم کم در آنان انگیزه ایجاد شود. گرچه این زمینه سازی ها باید در خانواده و از سن کودکی انجام گیرد اما در صورت سهل انگاری خانواده، معلم تا حدی میتواند آن را جبران کند.
حفظ کرامت متربی
تکریم منزلت موجب مصونیت فرد در برابر لغزشهای اخلاقی و زمینههای اعتماد به نفس را در افراد فراهم میکند [۲۴].
انسان موجد شگفت انگیزی است. خداوند انسان را گرامی داشته و اورا بر بسیاری از مخلوقات برتری داده است و دنیا را مسخر او گردانیده است (اسری/۷۰). بنابراین معلوم میشود که چه مقام والایی دارد که شایستهی چنین لطفی شده است. از همین رو نیز لازم است معلم همواره جایگاه دانش آموزان را بزرگ بدارد تا به وسیلهی کرامتشان از لغزش و سر خوردگی مصون بمانند.
توجه به عزت نفس متربی
عزت آن حالتی است در انسان که نمی گذارد مغلوب کسی گردد. اگر فرد با عزت رشد یابد و تربیت شود به حالتی دست مییابد که پیوسته و در هر حالتی استوار است. تربیتی که بنیادش بر ایجاد عزت در آدمیان باشد، تربیتی است که در تحکیم و تثبیت شخصیت انسانی آنها و حفظ ایشان در برابر وسوسه ها، موفق خواهد بود [۲۵].
انسان کریم شایستهی این است که عزتش حفظ و تقویت شود. انسان عزیز ترس را به دل خود راه نمی دهد و بازیچهی دست هرکسی نمی شود. دانش آموز اگر به عزت نفس برسد و با عزت نفس به تربیت دینی دست پیدا کنددیگر شخصیتی سست نخواند داشت و تحت تأثیر عوامل محیطی و رفتار و گفتار اطرافیان دست از اعتقادات و و اخلاق و عبادتش بر نمی دارد. معلم با فراهم کردن زمینهی بروز تواناییهای دانش آموز زمینهی عزت نفس او را فراهم میآورد.
تفکر و تعقل
انسان هم باید در سطح شناخت هم در سطح عمل، عقل ورزی پیشه کند. تلاشهای شناختی باید به نحوی کنترل شود که از کج روی در اندیشیدن مصون بماند و به شناخت صحیح در امر مورد نظر راه یابند [۲۶].
پس از اینکه انسان با دلایل استوار به شناخت صحیحی از دین اسلام برسد و نسبت به آن علاقه و پذیرش قلبی پیدا کند، آنگاه در شرایط مختلف به وسیلهی تفکر و تعقل، راه صحیح را مییابد. تفکر و تعقل موجب میشود تا حق از باطل تشخیص داده شود و گفتار و کردار از روی بصیرت نه از روی تعصب و هوس باشد. در مدرسه نیز لازم است معلم و دانش آموز تفکر و تعقل را پیشهی خود کنند. معلم با تعقل سخن بیهوده بر زبان نمی آورد و عملی مخالف با عقایدش انجام نمی دهد که باعث سردرگمی و انحراف دانش آموز شود. تعقل و تفکر نیز باید به دانش آموز آموزش داده شود چراکه همیشه افراد دانا در کنار او نیستند تا صحیح و غلط را به او نشان دهند. دانش آموز پس از آنکه قواعد کلی را در زمینههای اصول عقاید و اخلاق را یاد گرفت، میتواند با تفکر و تعقل در اکثر مواقع صحیح و غلط را از یکدیگر باز شناسد و تصمیم گیریهای صحیحی داشته باشد. این امر در مواردی دربارهی مسایل احکام شرعی نیز صادق است. کسی که اهل تعقل است ظاهر انسان ها را ملاک و شاخص تربیت و راه خود قرار نمی دهد بلکه به اصول و قواعد کلی مراجعه میکند.
نظارت و مراقبت
منظور از تربیت از راه مراقبت این است که فرد را به لحاظ عقیدتی و اخلاقی و آمادگیهای عاطفی و اجتماعی و پیگیری مستمر در محیط تعلیم و تربیت همواره زیر نظر داشته باشیم و از حال او غفلت نکنیم [۲۷].
در هر کاری نیاز به نظارت هست تا افراد دچار خطا نشوند و صحیح عمل کنند. نظارت معلم بر دانش آموز باعث میشود که در صورت بروز هر گونه خطا و یا سستی در مسیر تربیت دینی، سریعا به کمک او رفته و یاری و راهنمایی اش کند. بدون نظارت و مراقبت احتمال دارد فرد در مسیر تربیت دینی، از ادامهی را بازماند یا راههای اشتباه را بپیماید. افراط در نظارت موجب میشود دانش آموز احساس کند هیچ آزادی ندارد و در نتیجه اعمالش را با اکراه انجام میدهد و در صورتی که نظارت مستمر و با کیفیت انجام نگیرد، کار ساز نخواهد بود.
برنامههای درسی و تربیت دینی دانش آموزان
برنامه درسی معمولاً شناخت ها، دانش ها، نگرش ها، ارزش ها و رفتارهای ویژه را به دانش آموزان القاء میکند. اگر در برنامه درسی مدارس آموزشهای دینی جایی نداشته باشد و تنها به تربیت علمی و حرفه ای دانش آموزان توجه شود، این تصور به دانش آموزان القاء میشود که دین و آموزههای دینی حتی به اندازه حرفه هایی مانند نجاری و بنایی ارزش ندارد. از سوی دیگر ممکن است مدارس به تربیت دینی بپردازند، ولی اولاً: برخی ابعاد دین راآموزش میدهند و ثانیاً: تربیت دینی را به چشم امری فرعی و کم اهمیت بنگرند. در این صورت، این تصور در دانش آموزان ایجاد میشود که این امری بسیار کم اهمیت است و تنها برای رفع تکلیف باید به آن پرداخت [۲۸].
از میان کتابهای درسی، کتابهای دین و زندگی اهمیت بالاتری دارند. وجود تنوع در مطالب کتاب دین و زندگی، استفاده از آثار نویسندگان و متفکران اصیل و مشورت کردن با خود دانش آموزان برای انتخاب مطالب درسی دینی، میتواند این اطمینان را به دانش آموزان بدهد که به هیچ وجه، هدف از کلاس دینی، تحمیل پاره ای از آموزههای از پیش تعین شده نیست. در این رابطه میتوان از دانش آموزان نظر سنجی کرد. وجود چند نوع کتاب تدوین شده میتواند دایره انتخاب دانش آموزان را وسیعتر سازد؛ به طوری که به کتاب دینی به منزله یک کتاب مقدس بنگرند. و آن را کتابی نپندارند که پر از مسائل قدیمی است که در دنیای امروز کاربردی ندارد. همچنین عدم آشنایی برنامه ریزان و مؤلفان کتب دینی با دین پژوهیهای معاصر و تغییر و تحولات نوینی که در عرصه دین پژوهی صورت گرفته است، یکی دیگر از آسیبهای جدی در برنامه ریزی و محتوای آموزشی است [۲۹].
به محتوای کتب درسی برنامهی درسی آشکار نیز گفته میشود. برنامه درسی از قبل طراحی شده و طبق آن و در همان حد به دانش آموز، آموزش داده میشود. کتب درسی نیز مانند یک معلم عمل میکنند و به آموزش دانش آموز در جهت اهداف از پیش تعیین شده میپردازند. به نظر میرسد برخی کتب درسی از مفاهیم تربیتی خالی است و با دین و تربیت دینی ارتباطی ندارند و این تصور در ذهن همگان است که وظیفهی تربیت دانش آموزان تنها به عهدهی معلم دینی و کتب دینی و قرآن است. خالی بودن سایر کتب درسی از مفاهیم تربیتی آسیب زاست، چراکه این تصور را در دانش آموز ایجاد میکند که، دین جدا از سایر علوم و جنبههای زندگی است و به همین دلیل است که امروزه با مهجوریت دین روبرو شده ایم و دین جدا از سیاست، اقتصاد، پزشکی و. . . دیده میشود. دروس تاریخ، ریاضی، فارسی و. . . اگر فقط به آموزش علمی و حرفه ای دانش آموزان بپردازد و در آن صحبتی از دین، تربیت دینی و ابعاد آن نباشد، در نظر دانش آموز نیز این امور کم اهمیت جلوه میکند. توجه ناقص به آموزههای دینی و یا عدم ارتباط صحیح مطالب درس با آموزههای دینی، نیز آسیب زاست. اگر مطالب کتب درسی به گونه ای باشد که مطالب تخصصی اش به شیوه ای منطقی با همهی ابعاد دین هماهنگ و مرتبط باشد، و علاوه بر آموزش علوم پایه، به تربیت اعتقادی، اخلاقی و عبادی دانش آموزان بپردازد، موجب میشود تا راه برای تربیت دینی هموارتر شود. این هدف مشارکت سایر معلمان را نیز میطلبد.
کتب دین و زندگی و قرآن فرصت و ظرفیت بیشتری در القاء مفاهیم دینی دارند. بنابراین میتوانند در تربیت دینی دانش آموزان تخصصیتر عمل کنند. ادبیات سنگین کتب دینی موجب خشکی درس میشود. تنوع مباحث در کتب دینی از خشکی آن میکاهد. توجه به نیازهای دانش آموزان و علایق آنان به مباحث و استفاده از نظرات آنان در طراحی دروس، امری هوشمندانه است. ارائهی الگو از شخصیتهای دینی و متفکران بزرگ وشناخته شده که مورد قبول دانش آموزان است میتواند اعتماد آنان به مطالب را بیشتر و اهمیتش را آشکار کند. حفظ تعاریف و پیام آیات نمی تواند باعث تربیت دینی شود. ارائهی آگاهی در زمینهی اعتقادات، اخلاقیات و احکام با رعایت اعتدال و به طور منطقی شناخت دانش آموزان را بالا میبرد. القاء مفاهیمی مانند محبت و خشم الهی، عدل الهی، حقیقت و راستی پیامبر اکر (ص) و ائمه (ع) باعث برانگیختن احساسات دانش آموز و ایجاد محبت به اصول اعتقادی، اخلاقی و احکام میشود که در نتیجهی آن پذیرش قلبی یا ایمان در دانش آموز ایجاد میشود.
گروه دوستان و هم سالان و تربیت دینی
گروه دوستان و همسالان از چند راه بر رفتار، نگرش و شخصیت فرد تأثیر میگذارند. نخست از راه الگو دادن، از نظر ماسن فرد با دیدن رفتار و گفتار دوستان خود تلاش میکند رفتار و گفتار خود را نیز با آنها همانند کند. دوم از طریق تقویت یا تنبیه، در تحقیق آتش پور، گروه دوستان و همسالان بوسیله تقویت یا تنبیه بر رفتار فرد تأثیر میگذارد. رفتاری را که گروه تقویت کند، در فرد تثبیت میشود و رفتاری را که گروه تأیید نکند و وی را به سبب آن مسخره یا طرد کند، انجام نمی دهد. سوم از راه ارزشیابی فعالیتهای فرد از طرف گروه که فعالیتهای هر یک از اعضاء، توسط گروه ارزیابی و به آنها بازخورد داده میشود. این بازخوردها در فرد تأثیر گذاشته و رفتار و نگرش او را تحت تأثیر قرار میدهد. . به علاوه، گروه دوستان و همسالان منبع اطلاعات نیز هستند [۳۰].
معمولا هر کسی هنگام انتخاب دوست و همراه به سراغ هم سن و سالان خود میرود چراکه آنان را با افکار و ویژگیهای خود هماهنگتر میبیند. دانش آموزان نیز بیشتر با هم سن و سالان خود ارتباط دارند. خاطراتشان را تعریف میکنند دربارهی فیلمهای تلویزیون با یکدیگر صحبت میکنند و از خلق و خوی یکدیگر بهره میبرند. دانش آموزان همرنگ شدن با گروه دوستان و هم کلاسی ها را بیشتر دوست دارند و هرگاه رفتار خاصی را از دوستان خود ببینند که باعث جلب توجه یا محبوبیت آنان شود از آن تقلید میکنند. نوع بازخورد دوستان و تشویق یا تنبیه یک رفتار بر دانش آموز اثر میگذارد. اگر عکس العمل دانش آموزان در برابر یک رفتار مثبت باشد و آن رفتار را تأیید و تشویق کنند موجب تقویت و تکرار آن رفتار میشود. درغیر این صورت ترک آن عمل را به همراه خواهد داشت. چراکه دانش آموز دوست ندارد موقعیت و احترام خود را در میان دوستان و هم کلاسی ها از دست بدهد بنابراین نگرش ها و رفتار خود را با جمع هماهنگ میکند. مثلا اگر دانش آموز به سبب شرکت در نماز جماعت مدرسه مورد تشویق دوستان قرار گیرد او به نماز خواندن ادامه خواهد داد و در صورتی که دوستانش او را به سبب نماز خواندن مسخره کنند و این کار را برای خود نمایی تلقی کنند، انگیزهی دانش آموز سست میشود و احتمالا دیگر در نماز جماعت شرکت نمی کند. اینجاست که ایمان و تعقل به کمک دانش آموز میآید. اگر شناخت و باور قلبی دانش آموز نسبت به دین توسط معلم و کتب درسی پرورش یافته باشد، درخت ایمان به بار مینشیند و متربی پس از تشخیص وظیفهی خود در این شرایط خاص، عمل صالح را انتخاب و انجام میدهد.
معلم، کتب درسی و گروه دوستان و هم کلاسی ها میتوانند باعث دین گریزی دانش آموزان شوند.
در بررسی آسیب شناسی تربیت دینی لازم است به عوامل مؤثر بر تربیت توجه شود. خانواده پایههای تربیت را در کودک میسازد. ارزشهای خانواده و راهکارهایی که خانواده در تربیت دینی دانش آموزان استفاده میکند، در صورتی که صحیح، با رعایت اصول و مطابق با آموزههای دین باشد، منجر به تربیت دینی و در غیر این صورت، غیر مفید است. اعتقادات خشک و بی منطق پدر و مادر نمی تواند نسل جدید را که در دنیای پر از شبهات و حملهی انواع گروههای ضد دین قرار دارند، قانع کند. بنابراین او به سراغ منابع دیگری میرود تا خلأ خود را پر کند و جواب سؤالاتش را بگیرد.
اگر خانواده فرزندان را به شیوهی غیر دینی تربیت کند، با آموزههای دینی که احیاناً از طرف مدرسه به آنان القا میشود، در تعارض خواهد بود و دانش آموز دچار سردرگمی میشود. این دانش آموزان معمولا افکار و رفتار خانواده را با خود به مدرسه برده و خواسته یا ناخواسته به سایرین نیز منتقل میکند. بنابراین تحولاتی درنوع ارزشهای سایر دانش آموزان به وجود میآید.
عکس این قضیه نیز امکان پذیر است، یعنی ارزشهای خانواده دینی و ارزشهای مدرسه غیر دینی باشد. این تعارض آسیب زاست. معلمان در وهلهی اول الگوی دانش آموزان اند و در مرحلهی بعد به عنوان یک مربی تربیتی به شیوههای مختلف ایفای نقش میکنند. پس لازم است که اصول تربیت را رعایت کنند. تربیت اشتباه یا الگو برداری دانش آموز از یک شخصیت غیر دینی، شخصیتی از دانش آموز میسازد که دینی نیست.
کتابهای درسی اگر به ابعاد تربیت و ابعاد وجودی مخاطبان توجه نداشته باشد یا اصول تربیتی در آن رعایت نشود، غیر مفید و حتی مخرب اند. کتاب هایی که لحن سنگین و نا زیبا دارند، متناسب با سن دانش آموزان طراحی نشده اند، مسائل دینی را به شیوهی صحیح تبیین نکرده اند و به طور ناقص به تربیت دینی مبادرت میکنند، تربیتی دینی را در دانش آموزان ایجاد نخواهند کرد.
دانش آموزان الگوها و آموزه ها را از نهادهای مختلف اجتماعی مثل خانواده، مدرسه، محیط معاشرت، رسانه ها و. . . مشاهده میکنند و در نهایت یکی از روش ها یا ترکیبی از آنان را میپذیرند. انتخاب الگوی غیر دینی یا دریافت ارزشها از افراد متفاوت که برخی دینی و برخی غیر دینی اند شخصیت فرد را متناقض میسازد که قطعا دینی نیست.
نتیجه
تربیت دینی یعنی فعالیتهای منظم و منطقی جهت تربیت ابعاد وجودی انسان در قالب دین به گونه ای که متربی به اصول عقاید، اخلاق و احکام شناخت و ایمان پیدا کند و این شناخت منجر به عمل پایدار در او شود. در این صورت به هدف تربیت دینی یعنی عبادت و بندگی خداوند خواهد رسید.
انسان دارای ابعاد شناختی، عاطفی و رفتاری میباشد. برای تربیت صحیح لازم است به این ابعاد توجه شود تا امر تربیت آسانتر و نتیجه، قطعیتر باشد.
تربیت دینی دارای ابعاد اعتقادی، اخلاقی و عبادی است. اعتقادات پایههای عمل هر فرد را تشکیل میدهند. اخلاق و عبادات در واقع نتیجهی اعتقادی است که همراه با شناخت و ایمان باشد. بنابراین پرداختن معلم و کتب درسی به ابعاد تربیت دینی، ضروری است. شیوهی اثر گذاری دانش آموزان بر یکدیگر نیز با درگیر کردن ابعاد انسان یعنی تأثیر بر شناخت ها و احساسات فرد است که در نتیجهی آن رفتار فرد متناسب با ارزشهای القا شده تغییر میکند.
معلمان میتوانند در جهت افزایش شناخت دانش آموزان نسبت به آموزههای دین نقشهای الگویی و آموزشی داشته باشند. این آموزش در صورتی کارساز خواهد بود که در همهی زمینههای شناختی، احساسی و عملی انجام گیرد. ویژگیهای معلم مانند تربیت دینی، اخلاق نیک، مطابقت گفتار و کردار، محبوبیت و مقبولیت او در نفوذ او در دانش آموزان تأثیر مثبت دارد. علاوه بر الگو بودن و آموزش دادن در صورتی که معلم اصول تربیت را به کار گیرد، میتوان گفت وظیفهی خود را به عنوان یک مربی انجام داده است. محبت به دانش آموز دین را برای او زیبا میکند و علاقه و انگیزهاش را بیشتر. زمینهسازی و شروع تدریجی، راه را برای دانش آموز هموارتر میکند. رعایت اعتدال در تمامی مراحل تربیت پیشرفت متربی را مداوم و آسان خواهد کرد. حفظ حریت و آزادگی دانش آموز، موجب میشود تا معلم شناخت بیشتر از او به دست آورد و دانش آموز نیز حس اجبار و اکراه در انجام امور نداشته باشد و در سایهی عقل خویش استعدادهایش را شکوفا کند. گرامی داشت شخصیت دانش آموز، عزت نفس را به دنبال خواهد داشت و عزت نفس او را از لغزش ها و وسوسههای افراد نااهل باز میدارد. نظارت و مراقبت مستمر از دانش آموز باید در تمام مراحل وجود داشته باشد تا تلاشهای معلم و دانش آموز به نتیجه برسد.
همکاری و هماهنگی تمام معلمان و به کارگیری اصول تربیت ضروری است. هماهنگی و هم عقیده بودن همهی معلمان ضمن تأیید حق بودن دین اسلام موجب یاد آوری و تکرار آموزه ها نیز میشود. در صورتی که معلمان در جهت تربیت دینی دانش آموزان با یکدیگر همانگ نباشند یا اصول تربیت را به درستی بکار نگیرند، موجب تنفر دانش آموز از دین میشود.
کتب درسی نیز مانند یک معلم هستند. ارائهی الگوها، استفاده از مطالب متنوع و نظرات شخصیت ها و مباحثی که دانش آموزان بیشتر به آن علاقه دارند، به شرطی که در جهت تربیت دینی باشد، غنی و مفید خواهد بود. در کتب درسی تربیت اعتقادی، اخلاقی و عبادی باید با توجه به ابعاد وجودی انسان صورت بگیرد تا منجر به تربیت دینی شود. تعارض در ارزشهای کتب درسی، عدم توجه همهی کتب به آموزههای دینی، متناسب نبودن متون با علایق دانش آموزان، به کار نگرفتن ابعاد و اصول تربیت و عدم توجه به ابعاد شناختی، عاطفی و رفتاری دانش آموزان، موجب آسیب به تربیت دینی دانش آموزان خواهد شد.
گروه همسالان و دوستان از طریق ارائهی الگو، تشویق و تنبیه، ارزیابی رفتارهای اعضاء و مبادلهی اطلاعات بر ارزشهای یکدیگر اثر میگذارند. دانش آموزانی که ارزشهای دینی در آنها نهادینه شده است، به تربیت دینی سایر دانش آموزان کمک کرده و دانش آموزانی که ارزشهایشان ضد دینی است موجب آسیب به تربیت دینی سایر دانش آموزان میشوند.
تعارض در آموزههای معلم، کتب درسی و دوستان موجب آسیب به تربیت دینی دانش آموزان میشود. همچنین تعارض در شیوهی تربیتی مدرسه و خانواده و سایر نهادهای اجتماعی، موجب سردرگمی دانش آموز و در نهایت آسیب به تربیت دینی او میشود.
پیشنهادهای کاربردی
پیشنهاد به آموزش و پرورش
۱٫ استفاده از دبیران مؤمن و آگاه به مبانی دینی ۲٫ برگزاری دورههای آموزش ضمن خدمت جهت افزایش معلومات معلمان در زمینه تربیت دینی ۳٫ برگزاری دورههای ضمن خدمت جهت آشنایی با اصول تربیت دینی دانش آموزان.
پیشنهاد به مدیران مدرسه
۱٫ برگزاری جلسات انجمن اولیاءو مربیان و دعوت از مشاوران مجرب برای آموزش چگونگی تربیت دینی به خانواده ها. ۱٫ نظارت بر اخلاق، رفتار و شیوهی آموزش معلمان و برگزای جلسات با آنان جهت یادآوری، تذکر و بررسی عملکرد آنان.
یشنهاد به معلمان
۱٫ افزایش مطالعات و تواناییهای خود برای تربیت بهتر دانش آموزان. ۲٫ توجه به ابعاد وجودی انسان و بکارگیری این ابعاد در تربیت اعتقادی، اخلاقی و عبادی دانش آموزان. ۳٫ ارتباط مباحث درسی با معارف دینی و جبران ناگفتههای کتاب. ۴٫ تغییر شیوهی ارزشیابی دروس دینی از حالت حفظی به عملی و تحلیل مفاهیم. ۵٫ استفاده از داستان و ارائهی الگو در جهت درک بهتر معارف دین. ۶٫ گروه بندی دانش آموزان برای افزایش اختیارات و عزت نفس آنها.
توصیه به خانوادهها
۱٫ نظارت بر رفت و آمد فرزندان و دوستان آنها و جلوگیری از رفت آمد با افراد ناشایست. ۲٫ همراهی با فرزندان برای شرکت در مراسم مذهبی، روضه ها و جلسات دینی. ۳٫ افزایش مطالعات در زمینهی دین و تربیت دینی و زمینه سازی در فرزندان جهت آمادگی برای پذیرش دین.
پیشنهاد به برنامه ریزان کتب درسی
۱٫ استفاده از نظرات دانش آموزان در تدوین کتب درسی. ۲٫ توجه به ابعاد وجودی انسان و ارائهی تربیت اعتقادی، اخلاقی و عبادی متناسب با این ابعاد در کتب دینی و غیر آن. ۳٫ استفاده از لحن روان، تمثیل، الگو و داستانهای واقعی. ۴٫ ارائهی تمرین هایی که به افزایش قدرت تعقل و تفکر دانش آموز میانجامد. ۵٫ ارتباط منطقی مطالب کتب دینی و سایر کتب با معارف دینی.وس دینی از حالت حفظی به عملی و تحلیل مفاهیم. ۵٫ استفاده از داستان و ارائهی الگو در جهت درک بهتر معارف دین. ۶٫ گروه بندی دانش آموزان برای افزایش اختیارات و عزت نفس آنها.
توصیه به خانوادهها
۱٫ نظارت بر رفت و آمد فرزندان و دوستان آنها و جلوگیری از رفت آمد با افراد ناشایست. ۲٫ همراهی با فرزندان برای شرکت در مراسم مذهبی، روضه ها و جلسات دینی. ۳٫ افزایش مطالعات در زمینهی دین و تربیت دینی و زمینه سازی در فرزندان جهت آمادگی برای پذیرش دین.
پیشنهاد به برنامه ریزان کتب درسی
۱٫ استفاده از نظرات دانش آموزان در تدوین کتب درسی. ۲٫ توجه به ابعاد وجودی انسان و ارائهی تربیت اعتقادی، اخلاقی و عبادی متناسب با این ابعاد در کتب دینی و غیر آن. ۳٫ استفاده از لحن روان، تمثیل، الگو و داستانهای واقعی. ۴٫ ارائهی تمرین هایی که به افزایش قدرت تعقل و تفکر دانش آموز میانجامد. ۵٫ ارتباط منطقی مطالب کتب دینی و سایر کتب با معارف دینی.
پینوشتها:
* دانشجوی کارشناسی رشته ی تربیت معلم قرآن کریم دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم اصفهان
** مدرس دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم اصفهان و دانشگاه فرهنگیان اصفهان
[۱] امینی، ابراهیم «اسلام و تعلیم وتربیت» ص ۲۷ دانشجوی کارشناسی رشته ی تربیت معلم قرآن کریم دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم اصفهان
[۲] بهشتی، سعید، نیکویی، روشنک «کاوش هایی در باب فلسفه ی تربیت دینی از دیدگاه اسلام» ص ۱۵۷
[۳] فهیمی، محمد ظاهر «روش عادتی دینی از منظذ آموزههای اسلامی» ص ۱۷۸
[۴] داودی، محمد «سیره تربیتی پیامبر ئ اهل بیت ، جلد دوم:تربیت دینی» ص ۲۷
[۵] همان ص ۲۹
[۶] همان صص ۳۴-۳۶
[۷] داودی، محمد «تأملی در هدف تربیت اعتقادی» ص ۵۷
[۸] امینی، ابراهیم «اسلام و تعلیم و تربیت» صص ۲۹۲-۲۹۳
[۹] داودی، محمد «سیره تربیتی پیامبر (ص) و اهل بیت (ع): جلد سوم:تربیت اخلاقی، ص ۶۸
[۱۰] همان، ص ۷۴
[۱۱] داودی، محمد «سیره تربیتی پیامبر (ص)و اهل بیت (ع)جلد دوم:تربیت دینی» ص ۱۰۸
[۱۲] ابوطالبی، مهدی «تربیت دینی از دیدگاه امام علی» ص ۹۴
[۱۳] همان، ص ۲۷-۲۸
[۱۴] نساجی زواره، اسماعیل «آسیب شناسی تریت دینی دانش آموزان» صص ۵۰۴-۵۰۵
[۱۵] کامران ماوردیانی، سیروس «آنچه مدیر، معلم، مشاور و مربی تربیتی باید بدانند» ص ۱۲۸
[۱۶] رشید پور، مجید «چگونه باید تربیت کرد» ص ۴۶
[۱۷] داودی، محمد «نقش معلم در تربیت دینی»صص ۱۸۰-۱۸۱
[۱۸] همان صص ۱۷۷-۱۷۸
[۱۹] ملکی، حسن «مبانی و اصول تربیت» ص ۱۳۷
[۲۰] کشاورز، سوسن «شاخص ها و آسیبهای تربیت دینی» ص ۱۰۴
[۲۱] دلشاد تهرانی، مصطفی «سیری در تربیت اسلامی» ص ۱۵۵
[۲۲] کشاورز، سوسن «شاخص ها و آسیبهای تربیت دینی»ص ۱۰۷
[۲۳] ملکی، حسن، شاملی، شاملی، عباس، شکراللهی، مهدی «تربیت عبادی کودکان» ص ۱۱۰
[۲۴] کشاورز، سوسن «شاخص ها و آسیبهای تربیت دینی» ص ۱۰۳
[۲۵] دلشاد تهرانی، مصطفی «سیری در تربیت اسلامی» صص ۲۳۰-۲۳۲
[۲۶] کشاورز، سوسن «شاخص ها و آسیبهای تربیت دینی» ص ۱۰۱
[۲۷] بهشتی، احمد «اسلام و تربیت کودکان»ص ۴۳۷
[۲۸] داودی، محمد «نقش معلم در تربیت دینی»ص ۱۰۴
[۲۹] نساجی زواره، اسماعیل «آسیب شناسی تربیت دینی دانش آموزان» ص ۵۱۲
[۳۰] داودی، محمد «نقش معلم در تربیت دینی» ص ۱۰۹
کتابنامه :
قران کریم
ابوطالبی، مهدی (۱۳۸۶)«تربیت دینی از دیدکاه امام علی» قم: مرکز انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
امینی، ابراهیم (۱۳۸۶)«اسلام و تعلیم و تربیت» ویرایش دوم، قم: مؤسسه بوستان کتاب، چاپ دوم.
بهشتی، سعید، نیکویی، روشنک (۱۳۸۹)«کاوش هایی در باب فلسفه ی تربیت دینی از دیدگاه اسلام» مجلهی روان شناسی تربیتی، سال ششم، شماره ۱۸٫
بهشتی، احمد (۱۳۹۲)«اسلام و تربیت کودکان» تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ دوم.
داودی، محمد (۱۳۸۸)«تأملی در هدف تربیت اعتقادی» دوفصلنامه علمی پژوهشی تربیت اسلامی، سال چهارم شماره ۹٫
داودی، محمد (۱۳۸۹)«سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت(ع)، جلد دوم:تربیت دینی» قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه چاپ هفتم، .
داودی، محمد (۱۳۸۹)«سیره تربیتی پیامبر(ص) و اهل بیت (ع)، جلد سوم:تربیت اخلاقی» قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، چاپ سوم.
داوودی، محمد (۱۳۹۰)«نقش معلم در تربیت دینی»، قم: پؤوهشگاه حوزه و دانشگاه چاپ چهارم.
دلشاد تهرانی، مصطفی (۱۳۸۲)«سیری در تربیت اسلامی» ویرایش دوم، تهران: دریا، چاپ پنجم.
رشید پور، مجید (۱۳۷۴)«چگونه باید تربیت کرد» تهران:آرین. چاپ مکرر.
فهیمی، محمد ظاهر (۱۳۸۸)«روش عادتی دینی از منظر آموزهای اسلامی»«مجموعه مقالات همایش تربیت دینی» قم: انشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
کامران ماوردیانی، سیروس (۱۳۸۰)«آنچه مدیر، معلم، مشاور و مربی تربیتی باید بدانند» تهران: محمد فایز، چاپ اول.
کشاورز، سوسن (۱۳۸۷)«شاخصها و آسیبهای تربیت دینی» مجلهی دو فصلنامه تربیت اسلامی، سال سوم، شماره ۶٫
ملکی، حسن (۱۳۸۵)«مبانی و اصول تربیت» زنجان:نیکان کتاب، چاپ دوم
ملکی، حسن، شاملی، عباس، شراللهی، مهدی (۱۳۹۰)«تربیت عبادی کودکان» مجله اسلام و پژوهشهای تربیتی، سال سوم، شماره اول.
منبع مقاله : معلم حماسه ساز رضا آقازاده کلیبر http://moalamhamasesaz.blogfa.com/post/627